مصالح جنگی٬ تبلیغات جنگی
نکاتی پیرامون جنگ تروریستها
على جوادى

١- جدال دو قطب تروریستی جهان معاصر٬ تروریسم دولتی و متحدینش از یک طرف و تروریسم اسلامی و رژیم اسلامی از سوی دیگر٬ یکی از مسائل حاد و محوری دوران کنونی است. این جدال در مقطعی شعله ور میشود و در مقطع دیگری از قرار فروکش میکند. اما در هر دوره این فراز و فرود و افت و خیزها بر متن یک سلسله تقابل و کشمکش داده شده صورت می پذیرد که به دوره حاضر و کشمکش این دو قطب تروریستی پس از فاجعه خونین ١١ سپتامبر برمیگردد. این جدال مانند تمام جدالهای پایه ای و دوره ای بر سر سهم بری از قدرت سیاسی است. اعلام جهاد ضد انسانی تروریسم اسلامی و اسلام سیاسی در سهم بری بیشتر از قدرت سیاسی در ١١ سپتامبر کلید این کشمکش خونین را زد. بدون شناخت ویژگیها و مسائل ناشی از جدال این دو قطب تروریستی جهان معاصر نمیتوان موضعی اصولی و کمونیستی در قبال جنگ تروریستها اتخاذ کرد. موضع گیری در قبال هر دو قطب تروریستی و منافع و مصالح جنگ طلبانه شان یک شرط حیاتی هر موضع کمونیستی است.

۲- هر دو سوی این تقابل تروریستی منافع ویژه ای را در این جدال خونین جستجو میکنند. برای تروریسم دولتی٬ این جدال صحنه ای برای قدرتنمایی و قلدری و زورگویی و تامین هژمونی سیاسی این اردو در جهان پس از جنگ سرد و فروپاشی بلوک سرمایه داری دولتی شوروی است. بمبهایی که در افغانستان و عراق فرود آمدند٬ زندگی هایی که نابود شد٬ انسانهایی که تکه تکه شدند و تمدنی که دهها سال به عقب رانده شد٬ حلقه های عملیاتی اهداف ضد انسانی٬ و تلاشی در تحکیم موقعیت منحصر بفرد آمریکا در غرب و در جهان معاصر بودند. در سوی دیگر اسلام سیاسی٬ نیرویی که در ایران یک قدرت عظیم سیاسی را از آن خود کرده بود٬ کوشید پر و بال خونین خود را با تعرض ١١ سپتامبر گسترش دهد. بمبها٬ ترورها٬ عملیات تروریستی٬ آدم ربایی ها و تمامی تضعيقاتی که از جانب این جنبش تروریستی سازمان داده شده است بخشی از گسترش حوزه قدرت سیاسی این نیرو است. جدالهای این دوره تماما در این چهارچوب از هر سو قابل درک است.   

۳- جدالهایی که تاکنون صورت گرفته است٬ تقابل این دو قطب تروریستی در افغانستان٬ عراق٬ لبنان و بعضا لیبی و یا سوریه٬ تماما پیش درآمد جدالی است که اکنون میان نیروهای اصلی این دو اردو در حال شکل گیری است. تمام مصائبی که جنگ در افغانستان و عراق و لبنان و غزه تاکنون بجا گذاشته است٬ در مقابله با آنچه در تقابل این دو قطب میتواند صورت گیرد حاشیه ای و درصد ناچیزی خواهد بود. متفکران فهیم تر هر دو سوی این کشمکش و استراتژیستهای نظامی هر دو قطب بر عواقب و پی آمدهای چنین جدالی کاملا واقفند. اخیرا مقامات نظامی آمریکا آشکارا اعلام کردند که عواقب چنین جنگی غیر قابل کنترل و پیش بینی است و بر خلاف بازهای تهی مغز این اردو بر جوانب متعدد آن تاکید میکنند. از طرف دیگر در اردوی اسلام سیاسی مسائل و ارزیابی ها مشابه است. گرایشی با شدت تمام بر طبل جنگ می کوبد. جنگ را ابزاری در قدرت گیری و سهم بری بیشتر میداند. از سوی دیگر گرایشی موجود است که میداند جنگ در عین حال میتواند حلقه ای در نابودی اسلام سیاسی در ایران باشد. از این رو محتاط و ملاحظه کار است.

۴- در اردوی تروریسم دولتی دو گرایش موجود است. گرایشی که عمدتا تتمه نیروی نئوکانسرواتیو است٬ بدنبال تداوم استراتژی عمومی این جریان جنگ سردی در حمله نظامی به رژیم اسلامی و نابودی آن در پس یک حمله نظامی همه جانبه است. تغییر رژیم اسلامی و جایگزینی آن با یک رژیم پرو غربی محور عمومی این گرایش است. اما این گرایش اکنون دست بالا را در هیات حاکمه آمریکا ندارد. گرایش دیگر به دنبال کنترل و مهار رژیم اسلامی و خلع سلاح اتمی آن است. جنگ را در مقطع کنونی ضایعه ای به اقتصاد مهجور آمریکا و غرب میداند. اعلام علنی آنکه رژیم اسرائیل در صدد حمله به تاسیسات اتمی رژیم اسلامی تا بهار امسال است٬ اقدامی بمنظور اعمال فشار بر این دولت و بمنظور جلوگیری از ماجراجوئیهای یک جانبه این دولت بود. این خطوط متمایز در اردوی تروریسم دولتی در عین حال بازتاب جهانی خود را دارد. گرایش "کبوترهای" این اردو حمله نظامی را آخرین حلقه در تقابل این دو قطب محسوب میکند. به طیف نئوکانسرواتیو هیات حاکمه آمریکا هشدار میدهد که نیروی نظامی و اقتصاد آمریکا در حال حاضر توان لازم برای آغاز جنگی دیگر بخصوص با نیرویی به قدرت رژیم اسلامی را ندارد. علنا اعلام کرده اند که سناریوی سرنگونی رژیم اسلامی تکرار ساده آنچه در عراق یا در افغانستان صورت گرفت نخواهد بود.

۵- در اردوی اسلام سیاسی و رژیم اسلامی نیز گرایشات متعددند. گرایش غالب این اردو بر خط جنگی میکوبد. جنگ را برکتی اسلامی بمنظور تداوم بقاء رژیم خدا و خون و جنون اسلامی میداند. فرماندهان سپاه و لشگر آخوندش هر روز تهدیدی را بر مجموعه تهدیدهای خود می افزایند. بعضا اینطور وانمود میکنند که میتوانند از میدان این تقابل پیروزمند بیرون آیند. هر چند که تعریفی تماما مینیمالیستی از پیروزی ارائه میدهند. می پندارند که اگر در پس یک حمله نظامی نابود نشوند٬ رژیمشان مستحکم تر خواهد شد. از طرف دیگر گرایش "اصلاح طلب" این جریان نگران بقاء رژیم در پس حمله نظامی و جنگ احتمالی است. سخنان خامنه ای در نشست شورای خبرگان اشاره ای به این واقعیت بود که رژیم اسلامی علیرغم اینکه با دو دست پس میزند٬ با یک پا هم به پیش میکشد. این سخنان اساسا اشاره و سیگنالی به غرب بود.

این وقایع را باید دنبال کرد. اما در عین حال مهمتر نقشی است که ما کمونیستها٬ ما اردوی آزادی و برابری و رفاه و سوسیالیسم در مقابله با این خطرات و مسائل ناشی از آن باید از هم اکنون روشن کنیم و سازمان دهیم. *